سیداحمد یوسفی
براز نگرانی تعدادی از چهرههای اصلاحطلب از صحت شمارش آرا و تشکیک آنها در «سلامت» انتخابات مجلس هشتم؛ مشابه ژنریک داستانی است که در جریان انتخابات شوراها نیز رخ داد. در واقع این بار نیز برخی از دوستان اصلاحطلب فریاد «تقلب، تقلب» سر دادهاند. بی آن که بدانند چه میکنند و بیآن که توجه داشته باشند دود این آتش، بیش از هر کس در چشمان خود آنها خواهد رفت:
1- دوستان اصلاحطلب همواره تاکید کردهاند که آرای آنها در مشت «افراد خاموش جامعه» و کسانی است که اصرار چندانی به خروج از خانههای خود در روز رای گیری ندارند. این ادعای معروف بارها توسط اصلاحطلبان بر زبان آمده که جناح راست به دنبال مشارکت کمتر مردم است تا در غیاب حضور گسترده شهروندان، انتخابات را با تکیه به حامیان منسجم خود ببرد. اکنون، نتایج انتخابات تهران و درصد مشارکت در پایتخت نشان میدهد که آن «بخش خاموش» اصلاً به پای صندوقها نیامدهاند. با این وصف، آقایان اصلاحطلب حداکثری چگونه انتظار دارند که برنده انتخابات تهران باشند؟! اگر طبق تحلیلهای خود و بر اساس درصد مشارکت مردمی انتظار پیروزی نداشتهاند، پس این فریاد «تقلب، تقلب» چیست؟
***
منبع:شهاب نیوز
بقیه مقاله را در دامه مطلب بخوانید ...
***
2ـ به نظر میرسد که تشکیک در سلامت انتخابات، فقط و فقط نوعی موضع تبلیغاتی است. با این حال دوستان اصلاحطلب توجه ندارند که این مواضع و اظهارات، بنیان اعتماد اجتماعی را بر باد خواهد داد و انگیزه نخبگان و گروههای جوان برای مشارکت در انتخاباتهای بعدی را ویران خواهد ساخت. طنز داستان این جاست که همین دوستانی که اکنون عامدانه یا از روی غفلت در حال ویران کردن سرمایه اجتماعی و تشدید بیاعتمادی و بدگمانی هستند؛ در انتخاباتهای بعدی بار دیگر به میدان میآیند و مردم را به حضور در پای صندوقهای رای دعوت میکنند! آیا هواداران اصلاحطلبان حق ندارند از خود بپرسند چرا باید در انتخاباتی شرکت کنیم که به گفته (ادعای) همین اصلاحطلبان، نتایج آن نهایتاً مخدوش خواهد بود؟!
این تناقض در ماجرای ردصلاحیتها نیز رخ داد. دوستان اصلاحطلب با شدّت و حدّت از رد صلاحیت گسترده نامزدهای خود سخن گفتند و آن گونه رفتار کردند که تمام انگیزههای حامیان خود را سوزاندند. با این حال، سرانجام 2 هفته مانده به انتخابات در همین تهران یک لیست کامل 30 نفره ارایه کردند و سپس با همان شدت و حدت، تاکید کردند که در انتخابات شرکت میکنند و حامیان آنها نیز باید شرکت کنند! نتیجه آن شد که دیدیم.
3ـ این قلم معتقد نیست که اصلاحطلبان هیچ جایگاه یا وزنی در اجتماع ندارند. بلکه میخواهد بگوید که تناقضهای رفتاری شدید برخی از دوستان اصلاحطلب باعث میشود انگیزه چندانی برای مشارکت حامیان آنها در پای صندوقها وجود نداشته باشد. متاسفانه تمام این تناقضها نیز از سوی کسانی است که بدون کمترین توجهی به پیامدهای رفتارهای خویش، همه چیز را فرافکنی میکنند. همان آقایانی که روزی مدافع سرسخت «خروج از حاکمیت» بودند اما اکنون مدافع سرسخت «ورود به حاکمیت» هستند...
تشکیک در صحت و سلامت انتخابات نیز یکی از همین تناقضهای رفتاری است. مطمئن باشید دوستان اصلاحطلبی که در انتخابات مجلس از «تقلب» سخن میگویند و اعتماد اجتماعی و انگیزه نخبگان برای حضور در پای صندوقهای رای را میسوزانند، یک سال بعد فعالترین گروه در دعوت از مردم برای رای دادن به کاندیدای خود در انتخابات ریاست جمهوری هستند. همچنان که در جریان انتخابات شوراها چنین کردند.
4- فرآیند برگزاری انتخابات فرآیندی عظیم و پیچیده است که در هیچ دورهای خالی از اشکال نبوده است. مطمئناً به وزارت کشور دولت نهم نیز انتقاداتی وارد است. تاخیر بیدلیل و غیرقابل دفاع در انتشار تدریجی نتایج شمارش آرای تهران یا مخالفت با حضور ناظران ستادهای انتخاباتی اصلاحطلبان از مهمترین ایرادات ستاد انتخابات کشور است که بی توجهی به «اتقوا من مواضع التهم» را به نمایش گذاشت. همچنان که ردصلاحیتهای عجیب هیاتهای اجرایی یا اظهارات مقامات وزارت کشور درباره جناح پیروز یکی دیگر از انتقادات به حق ناظران بود.
با این حال، در شرایطی که هیچ نشانهای از تخلف در شمارش آرا وجود ندارد و در شرایطی که نتایج انتخابات با تحلیلهای پیش از برگزاری انتخابات کاملاً همخوان است؛ موضع تکراری «تقلب در انتخابات» هیچ معنایی جز پناه بردن به مواضع تبلیغاتی و فرافکنی نخواهد داشت. حتی سایتهایی که به صراحت در سلامت انتخابات تشکیک میکنند نیز تاکنون یک خبر جدی و مستند از تخلف سازمانیافته در جریان برگزاری انتخابات منتشر نکردهاند. اتفاقاً همین موضوع نشان میدهد که برگزاری انتخابات و شمارش آرا، حرف و حدیثی نداشته است. حرف و حدیثی اگر هست؛ مربوط به عملکرد احزاب و دیدگاههای شهروندان است که بایستی مورد توجه تمام جناحها قرار گیرد.